پانیذ پانیذ ، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 2 روز سن داره

پانیذ مامان

امروز بعد از سالها دوباره تصمیم گرفتم بیام سراغ وبلاگ پانیذ جون امیدوارم بتونم ادامه بدم

خدایا شکرت

روزی مردی خواب دید به عالم فرشتگان رفته است. در هنگام ورود، دسته بزرگی از فرشتگان را دید که مشغول باز کردن چیزهایی هستند که با پیک از زمین می آیند. او جلو رفت و پرسید: شما دارید چه کار می کنید؟ یکی از فرشته ها گفت: این جا بخش دریافت است. این جا ما دعاها و تقاضاهای مردم از خدا را دریافت می کنیم. مرد کمی جلوتر رفت و دوباره دسته بزرگی از فرشتگان را دید که چیز هایی را بسته بندی و به پیک ها تحویل می دهند. ازاو پرسید:شما دارید چه کار می کنید؟ یکی از فرشتگان گفت: این جا بخش ارسال است. ما چیزهایی که مردم تقاضا کرده اند برای آن ها می فرستیم. مرد کمی جلوتر رفت و فرشته تنهایی را دید که بیکار نشسته. ازاو پرسید:...
29 آبان 1391

بافتنی

  وقتی که من بافتنی میکنم مییای طرفمو میل و کاموارو میگیری و همش به من میگی کوکا بیبابم یعنی کلاه ببافم بعدشم میگیری و اینطوری می بافی .       ...
27 آبان 1391

قصه شنگول و منگول از زبون پانیذ

یتی بود یتی بود.  یک گوگه بود .... ببعی اولده بود  دل دردبود .  تودلش ننگ ییختن. لفت اوتاد تو تاه  اونش تو باچه بود ترجمه قصه (یکی بود یکی نبود یک گرگه بود که ببعی خورده بود تو دلش سنگ ریخته بودن . دلش درد می کرد رفت از تو چاه آب بخوره افتاد تو چاه ) بعدشم میگی تب بیبیر یعنی (شب به خیر ) الاهییییییییییییییییییییییییییییی مامان فدات بشهههههههههههههههههه غزیز دلم دوستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتدارمممممممممم ...
27 آبان 1391

محرم

امشب شب اول محرمه و من هم از همه نی نی وبلاگی های عزیز التماس دعا دارم       ماه خون و خروش و ماتم شد / ماه خون خدا محرم شد قدسیان سوگوار و محزونند / همه هستی سیه پوش عزاست کوچه کوچه دلم پر از غوغاست / هر طرف خیمه عزا بر پاست ...
26 آبان 1391

شب اول محرم

السلام و علیک یا ابا عبدالله قیامت بی حسین غوغا ندارد شفاعت بی حسین معنا ندارد حسینی باش که در محشر نگویند چرا پرونده ات امضاء ندارد ...
26 آبان 1391